Esquisse

ساخت وبلاگ
از آنجایی که تو زیر بارش بی امان برف قدم می زنی تا من در این کویر سراسر گسترده، هزارطلوع خورشید فاصله است، هزار قدم، هزار دانه برف، هزاران سال خشکی! تو به جای من از پشت پنجره به آسمان سرخ شب چشم بدوز و سرخوشانه رقص دانه دانه هایشان را نوید بده، وقتی که همه خوابند و از آسمان افتاده های بی ادعا آرام آرام روی شاخه های تکیده چنار همسایه، سه چرخه ی جامانده  آن کودک در حیاط، کاج های خیابان و چشمان تو می رقصند و فرو می نشینند تا صبح ها با عطر سفیدشان روشن شود و سرما بدود در گریبان تو و دستان دور من . تا نفس های بخارآلوده ی آغشته به واژه هایت در هوا محو شوند و به من نرسند. تا گرمای لذیذ فنجان چای تازه Esquisse...
ما را در سایت Esquisse دنبال می کنید

برچسب : هزارسال,دوری, نویسنده : cesquisse8 بازدید : 39 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:45

هوا ،هوای تیره و نمناک آلوده به اندوه هوای سرد تنفس و دستان منجمد من نه      دیگر گرم نخواهد شد و مرگ رازقی را از یاد نخواهم برد و چشمان غبار گرفته ی تنهاترین گلدان .   واژه ها شکست و پیکر بی جان آواز در دستان سرد من ذوب شد . دیگرشعر نخواهم سرود هیچ خیابانی رابرای دیدار نخواهم دوید و خطوط دستانت را یه یاد نخواهم سپرد     سرما می بارد   بلورهای بی همتای حزن، دانه دانه به جانم می نشینند و فاتح این روح سرما زده می شوند. خورشید در ستیغ کوه ها مرده است  زنان آبستن از اندوه ،کودکان کور زاییدند.  خاکستر لبخندهای مرده را به رودهای منجمد سپردند  و عقاب ها به سرزمین های گندم کوچ کرده اند.   هزاران سال ا Esquisse...
ما را در سایت Esquisse دنبال می کنید

برچسب : سرما,بارد, نویسنده : cesquisse8 بازدید : 47 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:45